خلاصه ی آخرین ارسالهای سایت
مردانگی جوانانمان...

صادق: یه مادر پیری از پشت دستم و گرفت، گفت پسرم ورزشکاری؟ گفتم: بله مادر کشتی گیرم، مسابقه قهرمانی داریم. گفت: خدا پشت و پناهت! پسر منم کشتیگیر بود، ایشالـاه زمین نخوری! وقت سوم مسابقه بود، رقیبم سرسخت بود و نفس خالی کرده بودم! یه لحظه دعای... مادر یادم اومد، توان نداشتم اما باید پا میشدم و میبردم! پا شدم تا زحمت بچه ها هدر نره!پا شدم تا کشتی ایرانیا یاد رقیبا بمونه! پاشدم تا دل همه مادرا شاد بشه!{صادق گودرزی} آپلود عکس




برچسب‌ها: اجتماعی,
 یک شنبه 6 اسفند 1391  16:27  میلاد شکیبا
ولنتاین نه! سپندارمذگان

 خواهشا توجه کنید: به راستی آن چیزی که من را بر آن داشت تا این مطلب را برای شما دوستان بنویسم دیدن گم کردن اصالت و فراموشی یاد و خاطره جشن های بزرگ ایران و اهورایی ایرانیان بود ، چرا از میان ان همه جشن فقط همه ما تنها مراسم چهارشنبه سوری و عید نوروز را به یاد... داریم آیا فراموش کرده اید جشن مهرگان را ؟ فراموش کرده اید سپندارمذگان را ؟ در اینکه همه ما ، سپندارمذگان را فراموش کرده ایم شکی ندارم ، دلیل اثبات این گفته من را می توانید در روز 25 بهمن ماه خورشیدی برابر با 14 فوریه میلادی در خیابان ها و کوچه و بازار ، در مدارس و دانشگاه ، در محیط کار و هرجایی که فکر آن را می کنید ببینید ، در این روز که روز ولنتاین ( والنتاین = Valentine) یعنی روز عشق ( غربی ها) است ، شور و حال عجیبس را در تمام کوچه ها و خیابان ها و در بین مردم ایران می توانید ببینبد ، جالبتر از همه آنکه 90% مردم داستان و ماجرای ولنتاین را می دانند ! بگذارید این داستان را به صورت خلاصه یادآور شوم : گویند " در قرن سوم میلادی که برابر می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران ، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم ، کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی را خوب می دانست برای جنگیدن که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه محکم بوده که کسی جرأت کمک به سربازان رومی را نداشت . اما کشیشی به نام والنتیوس ( والنتاین) ، مخفیانه عقد سربازان رومی را دختران محبوبشان جاری می ساخت . کلودیوس دوم زمانی که از این جریان خبردار می شود دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود. سرانجام کشیش به جرم جاری ساختن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود..." اینگونه است که او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق! این داستان را به راستی از هرکسی بداند به خوبی می داند اما آیا کسی از میان آن همه سیل انبوه جمعیت از داستان سپندارمذگان و روز عشق ایرانی چیزی می داند؟ نکته جالب توجه این است که این روز در تقویم جدید ایران روز 29 بهمن خورشیدی ، تنها 3 روز پس از ولنتاین ( روز عشق غربی ها! ) است! حال برای شما همراهان همیشگی عزیزم گزیده ای از تاریخ سپندامذگان را برای شما نقل می کنم : این روز در ایران باستان " سپندارمذگان " یا " اسفندارمذگان" نام داشت. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان روز " عشق " به این صورت بوده که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند ، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به عنوان مثال روز اول ماه " روز اهورامزدا " ، روز دوم ، روز بهمن ( سلامت اندیشه) که نخستین صفت خداوند است ، روز سوم اردیبهشت یعنی " بهترین راستی و پاکی " که باز از صفات خداوند است و روز پنجم " سپندارمذ " بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده مقدس فروتن. زمین نماد عشق است ، چون با فروتنی ، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری مهربان در دامن پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می شناختند . سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه دادهو از آنها اطاعت می کردند. مردم ایران از جمله مرمانی هستند که زندگی آنان با جشن و شادی پیوند های فراوانی داشته ، یه مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. اساتید برجسته تاریخ شناس ایرانی جشن کریسمس و سال نو میلادی را بر گرفته از مراسم شب یلدای ایرانیان می دانند و معتقدند که آنها این جشن کریسمس خود را از شب یلدای ایرانیان الهام گرفته اند. دوستان عزیزم ، همه ما به خوبی می دانیم که غربی ها با توجه به غرق شدن در زندگی مادی و صنعتی و نداشتن پیشینه تاریخی منسجم حرفی برای گفتن ندارن و به راستی می توان بر این سخن صحه گذاشت ، ما ایرانیان همواره سمبل صلح و پاکی در جهان بوده ایم پس چرا ما باید اینگونه تحت تأثیر آنان قرار بگیریم و مراسم آنها را در کشورمان اجرا کنیم ، چرا ما نباید سپندرامذگان ها را جشن بگیریم تا آنان را به انجام این جشن ها وادار کنیم و تا ابد از این جشن ها حفاظت کنیم ، ترسانم از روزی که آیندگان این سرزمین ذره ای تاریخ ایران را ندانند و هرچه که ان زمان دارند از فرهنگ غرب باشد و گروهی هم که در آن زمان از مهم با خبر باشند بر ما گذشتگانشان نفرین بفرستند که چرا قدرت امانت داری نداشته ایم همان گونه که ما اکنون بر آن حکمران هایی که با قرارداد های ننگین ترکمنچای ها و گلستان ها خاک این سرزمین را به رایگان به دست بیگانه گان سپردند نفرین و لعنت می فرستیم. پس بیایید تا همه با هم امسال ، تنها سپندارمذگان را جشن بگیریم و آن را همچون همیشه پاس بداریم... امسال ما تنها سپندارمذگان را جشن می گیریم ، با تبریک گفتن به همه دوستان و عشاق تنها در روز سگندارمذگان ، دادن هدیه در این روز بزرگ حتی با یک شاخه گل... اما در روز ولنتاین یعنی 25 بهمن ، به هرکسی که به ما این روز را تبریک گفت ما در جواب روز سپندارمذگان را تبریک می گوییم تا بداند که ما از امسال تا ابد دیگر جشن ولنتاین را در ایران جشن نخواهیم گرفت!!! با تشکر از صبر و شکیبایی که در خواندن این مطلب از خودتان نشان دادید...



 جمعه 27 بهمن 1391  18:5  میلاد شکیبا
حتــما بخونید !!!

اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود. ... اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با ... کلمۀ "تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی میشناسید. اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه نام کشور عزیزمان میباشد؟ اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید. آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند و هنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد. آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب پست تر است؟!!!! حد اقلّ بیائید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار (حقارت پذیری) را کنار بگذاریم. بجای "غذا" بگوئیم "خوراک" بجای "نفر" بگوئیم "تعداد" و یا "تن"(هرچند عربیست) بجای "پارس سگ" بگوئیم "واق زدن سگ" بجای " شاهنامه آخرش خوش است " بگوئیم "جوجه را آخر پائیز میشمارند"و.....



 جمعه 27 بهمن 1391  17:38  میلاد شکیبا
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
کلیه حقوق و قوانین کپی رایت برای  سکوت... محفوظ می باشد.  
Copyright © 2007-