خلاصه ی آخرین ارسالهای سایت
______

اشتباهی که همه عمر پشیمانم از آن.اعتمادیست که به مردم دنیا کردم!



 شنبه 21 ارديبهشت 1392  22:54  میلاد شکیبا
چِـــه کَسِـــــی مــــی گـــَویَد گـِـِـــرانی شُده اَســـت؟

چِـــه کَسِـــــی مــــی گـــَویَد گـِـِـــرانی شُده اَســـت؟ دوره ی اَرزانیـــــست... دِل رُبـــودَن اَرزان دِل شِــــکَســـتَن اَرزان.دوســــتی اَرزان دُشــــمَنیها اَرزان چِه شِــــرافَت اَرزان. تَـــن عُــریان اَرزان.آبـــِـرو قـِــیمَت یِــــک تِــکِه نـــان و دُروغ اَز هـَـــمه چـــیز اَرزانـــتَر قِــــیمَت عِــشق چــِـه قــَدر کـَــم شُــده اَست ! کَــمتَر اَز آب رَوان ! وَ چِـــه تَخــفیــف بُزُرگــی خوردِه اَســت قِــیمَت هَـــر اِنـــسان



 دو شنبه 16 ارديبهشت 1392  16:15  میلاد شکیبا
______

دنبال کسی نباش که باهاش زندگی کنی,دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی!



 دو شنبه 16 ارديبهشت 1392  9:14  میلاد شکیبا
دوست شوخ

یک دوست شوخ میتواند تمام نگرانی و گرفتاری های زندگی را از بین ببرد.



 شنبه 14 ارديبهشت 1392  18:46  میلاد شکیبا
______

اگر کسی میگوید که برای تو میمرد دروغ میگوید!!!حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی میکند



 شنبه 14 ارديبهشت 1392  18:40  میلاد شکیبا
راه حل مشکلات

در مشکلات.صبر پیشه کنید و حوادث روزگار را به حال خود واگذار تا گذشت زمان آن را حل کند



 شنبه 14 ارديبهشت 1392  12:16  میلاد شکیبا
______

یک مثل معروف ایرانی میگه: آزموده را آزمودن خطاست!




برچسب‌ها: مثل,
 پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392  8:53  میلاد شکیبا
______

همه حقیقت ها گفتنی نیستند,همانطور که همه اسرار نهفتنی نیستند!



 پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392  8:49  میلاد شکیبا
افکار منفی

اگر میدانستید افکارتان چقدر قدرتمند است هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی کردید!



 پنج شنبه 29 فروردين 1392  14:26  میلاد شکیبا
______

آدم هزاران متر زیر خط فقر باشه اما یک میلیمتر زیر خط فهم نباشه...!



 سه شنبه 20 فروردين 1392  18:11  میلاد شکیبا
دکتر شریعتی

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست.             دکتر علی شریعتی




برچسب‌ها: سخنان بزرگان,
 یک شنبه 11 فروردين 1392  8:57  میلاد شکیبا
______

آدم با سیگاری شدن نامرد نمیشه! بلکه نامرد بودن,آدم رو سیگاری میکنه!



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:19  میلاد شکیبا
خدایا...

خدایا با پول همه چیز رو میشه خرید, همه چیز رو .. فقط مدت دوامِشون کم و زیاد هست این روزها عشق هم پولی شده مثل خیلی چیزهای دیگه .. تنها چیزی که نمیشه با پول خرید فقط << شانس >> هستش! اون هم ژنتیکی به بعضی ها دادی و به بعضی مثل من نه .. شکر ....... نه به خاطر اینکه ندادی, اینو فقط میزنم پای قسمت .. هر چند به طور کلی عقیده ای به قسمت و سرنوشت ندارم .. به نظر من همه چیو میشه ساخت, میشه داشت و .. ... فقط باید تو اون راه تلاش کرد و به کار خودش آدم ایمان داشته باشه .. خدایا اینو گفتم اما ما رو به حال خودمون وا مگذار ,,,,,,,



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:17  میلاد شکیبا
______

دنیا هم زشتِ و هم زیبا ما زندگی می کنیم چون زیبایی هاشو بیشتر از زشتی هاش میبینیم اما کسی که خودکشی میکنه فقط و فقط, زشتی های این دنیا رو دیده و دل کنده ازش نمی دونم, هر کسی یه تعبیری داره براش یکی میگه دیوانه.. یکی میگه احمق....... اما مهم نیست من میگم شجاع! چون اون فقط می فهم ِ چرا موقع تولد, کودک اشک می ریز ِ ..!



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:15  میلاد شکیبا
______

خیلی ها به روز قیامت اعتقاد دارند اما نمی دونند کِی ..؟ روز قیامت: روزی هست که خدا هم, از خلقت انسان پشیمون ِ ..!



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:14  میلاد شکیبا
______

انسان بودن سخت " نیست " انسان ماندن, سخت " است "..!



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:13  میلاد شکیبا
______

یکی دیگه از قوانین نانوشته دنیا میگه: تو زندگی از هر چیزی که بترسی, با همون امتحان میشی..!



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:12  میلاد شکیبا
______

دوستان خیانت کار شاید بسیار عمر کنند اما, کوتاه زندگی خواهند کرد ..!



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:12  میلاد شکیبا
______

از آینده میترسم و خوشحالم که در آن زندگی نمی کنم! زمانی به خاطر "یک" گناه میلیاردها نفر به زمین تبعید شدند .. حال به خاطر گناهان ما, چه می شود ..!



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:11  میلاد شکیبا
انسان ها...

انسان ها همه, آموزگارند و دانش آموز! هم عادت می دهند و هم عادت می کنند ..



 دو شنبه 7 اسفند 1391  11:10  میلاد شکیبا
مردانگی جوانانمان...

صادق: یه مادر پیری از پشت دستم و گرفت، گفت پسرم ورزشکاری؟ گفتم: بله مادر کشتی گیرم، مسابقه قهرمانی داریم. گفت: خدا پشت و پناهت! پسر منم کشتیگیر بود، ایشالـاه زمین نخوری! وقت سوم مسابقه بود، رقیبم سرسخت بود و نفس خالی کرده بودم! یه لحظه دعای... مادر یادم اومد، توان نداشتم اما باید پا میشدم و میبردم! پا شدم تا زحمت بچه ها هدر نره!پا شدم تا کشتی ایرانیا یاد رقیبا بمونه! پاشدم تا دل همه مادرا شاد بشه!{صادق گودرزی} آپلود عکس




برچسب‌ها: اجتماعی,
 یک شنبه 6 اسفند 1391  16:27  میلاد شکیبا
اینجا عربستان است!

اون عربایی که حرف از دین و اسلام و خدا و پیامبر میزنن الان

در حال آتش زدن پرچم 22 الله اکبر هستند

 




برچسب‌ها: فرهنگی, سیاسی,
 پنج شنبه 3 اسفند 1391  20:55  میلاد شکیبا
یکی بود و یکی نبود

با ”یکی بود و یکی نبود” شروع میشود این قصه.. با ”یکی ماند، یکی نماند” تمام. یکی من بودم یا تو مهم، نیست. مهم قصه ایست که تمام میشود..



 چهار شنبه 2 اسفند 1391  11:24  میلاد شکیبا
آل پاچينو2

آل پاچينو: وقتی بچه بودم، دعا می‌کردم که خدا به من دوچرخه بده؛ بعد فهمیدم که تخصص خدا در دادن چیزهای دیگه‌س... بخاطر همین یه دوچرخه دزدیدم و از خدا تقاضا کردم که منو ببخشه



 چهار شنبه 2 اسفند 1391  11:23  میلاد شکیبا
آل پاچینو1

مایکل: پدرم به من یاد داد که به دوستام نزدیک باشم و به دشمنام نزدیک تر. آل پاچینو __ پدر خوانده



 چهار شنبه 2 اسفند 1391  11:21  میلاد شکیبا
حکایت1

حکایت آن مرد را شنیده ای که نزد طبیب رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت. طبیب به او گفت: ... به میدان شهر برو، آنجا دلقکی هست، آنقدر تو را میخنداند تا غمت از یادت برود. مرد با چشمی اشکبار، لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم..




برچسب‌ها: فلسفی,
 چهار شنبه 2 اسفند 1391  11:15  میلاد شکیبا
ولنتاین نه! سپندارمذگان

 خواهشا توجه کنید: به راستی آن چیزی که من را بر آن داشت تا این مطلب را برای شما دوستان بنویسم دیدن گم کردن اصالت و فراموشی یاد و خاطره جشن های بزرگ ایران و اهورایی ایرانیان بود ، چرا از میان ان همه جشن فقط همه ما تنها مراسم چهارشنبه سوری و عید نوروز را به یاد... داریم آیا فراموش کرده اید جشن مهرگان را ؟ فراموش کرده اید سپندارمذگان را ؟ در اینکه همه ما ، سپندارمذگان را فراموش کرده ایم شکی ندارم ، دلیل اثبات این گفته من را می توانید در روز 25 بهمن ماه خورشیدی برابر با 14 فوریه میلادی در خیابان ها و کوچه و بازار ، در مدارس و دانشگاه ، در محیط کار و هرجایی که فکر آن را می کنید ببینید ، در این روز که روز ولنتاین ( والنتاین = Valentine) یعنی روز عشق ( غربی ها) است ، شور و حال عجیبس را در تمام کوچه ها و خیابان ها و در بین مردم ایران می توانید ببینبد ، جالبتر از همه آنکه 90% مردم داستان و ماجرای ولنتاین را می دانند ! بگذارید این داستان را به صورت خلاصه یادآور شوم : گویند " در قرن سوم میلادی که برابر می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران ، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم ، کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی را خوب می دانست برای جنگیدن که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه محکم بوده که کسی جرأت کمک به سربازان رومی را نداشت . اما کشیشی به نام والنتیوس ( والنتاین) ، مخفیانه عقد سربازان رومی را دختران محبوبشان جاری می ساخت . کلودیوس دوم زمانی که از این جریان خبردار می شود دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود. سرانجام کشیش به جرم جاری ساختن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود..." اینگونه است که او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق! این داستان را به راستی از هرکسی بداند به خوبی می داند اما آیا کسی از میان آن همه سیل انبوه جمعیت از داستان سپندارمذگان و روز عشق ایرانی چیزی می داند؟ نکته جالب توجه این است که این روز در تقویم جدید ایران روز 29 بهمن خورشیدی ، تنها 3 روز پس از ولنتاین ( روز عشق غربی ها! ) است! حال برای شما همراهان همیشگی عزیزم گزیده ای از تاریخ سپندامذگان را برای شما نقل می کنم : این روز در ایران باستان " سپندارمذگان " یا " اسفندارمذگان" نام داشت. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان روز " عشق " به این صورت بوده که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند ، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به عنوان مثال روز اول ماه " روز اهورامزدا " ، روز دوم ، روز بهمن ( سلامت اندیشه) که نخستین صفت خداوند است ، روز سوم اردیبهشت یعنی " بهترین راستی و پاکی " که باز از صفات خداوند است و روز پنجم " سپندارمذ " بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده مقدس فروتن. زمین نماد عشق است ، چون با فروتنی ، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری مهربان در دامن پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می شناختند . سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه دادهو از آنها اطاعت می کردند. مردم ایران از جمله مرمانی هستند که زندگی آنان با جشن و شادی پیوند های فراوانی داشته ، یه مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. اساتید برجسته تاریخ شناس ایرانی جشن کریسمس و سال نو میلادی را بر گرفته از مراسم شب یلدای ایرانیان می دانند و معتقدند که آنها این جشن کریسمس خود را از شب یلدای ایرانیان الهام گرفته اند. دوستان عزیزم ، همه ما به خوبی می دانیم که غربی ها با توجه به غرق شدن در زندگی مادی و صنعتی و نداشتن پیشینه تاریخی منسجم حرفی برای گفتن ندارن و به راستی می توان بر این سخن صحه گذاشت ، ما ایرانیان همواره سمبل صلح و پاکی در جهان بوده ایم پس چرا ما باید اینگونه تحت تأثیر آنان قرار بگیریم و مراسم آنها را در کشورمان اجرا کنیم ، چرا ما نباید سپندرامذگان ها را جشن بگیریم تا آنان را به انجام این جشن ها وادار کنیم و تا ابد از این جشن ها حفاظت کنیم ، ترسانم از روزی که آیندگان این سرزمین ذره ای تاریخ ایران را ندانند و هرچه که ان زمان دارند از فرهنگ غرب باشد و گروهی هم که در آن زمان از مهم با خبر باشند بر ما گذشتگانشان نفرین بفرستند که چرا قدرت امانت داری نداشته ایم همان گونه که ما اکنون بر آن حکمران هایی که با قرارداد های ننگین ترکمنچای ها و گلستان ها خاک این سرزمین را به رایگان به دست بیگانه گان سپردند نفرین و لعنت می فرستیم. پس بیایید تا همه با هم امسال ، تنها سپندارمذگان را جشن بگیریم و آن را همچون همیشه پاس بداریم... امسال ما تنها سپندارمذگان را جشن می گیریم ، با تبریک گفتن به همه دوستان و عشاق تنها در روز سگندارمذگان ، دادن هدیه در این روز بزرگ حتی با یک شاخه گل... اما در روز ولنتاین یعنی 25 بهمن ، به هرکسی که به ما این روز را تبریک گفت ما در جواب روز سپندارمذگان را تبریک می گوییم تا بداند که ما از امسال تا ابد دیگر جشن ولنتاین را در ایران جشن نخواهیم گرفت!!! با تشکر از صبر و شکیبایی که در خواندن این مطلب از خودتان نشان دادید...



 جمعه 27 بهمن 1391  18:5  میلاد شکیبا
تمدن ایرانیان...

  نشان دهنده فرهنگ و تمدن غنی ایران در چندین هزار سال پیش




برچسب‌ها: فرهنگی,
 جمعه 27 بهمن 1391  17:57  میلاد شکیبا
حتــما بخونید !!!

اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود. ... اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با ... کلمۀ "تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی میشناسید. اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه نام کشور عزیزمان میباشد؟ اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید. آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند و هنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد. آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب پست تر است؟!!!! حد اقلّ بیائید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار (حقارت پذیری) را کنار بگذاریم. بجای "غذا" بگوئیم "خوراک" بجای "نفر" بگوئیم "تعداد" و یا "تن"(هرچند عربیست) بجای "پارس سگ" بگوئیم "واق زدن سگ" بجای " شاهنامه آخرش خوش است " بگوئیم "جوجه را آخر پائیز میشمارند"و.....



 جمعه 27 بهمن 1391  17:38  میلاد شکیبا
ماجرای حمله تازیان به جزایر جنوبی ایران در زمان شاهپور ساسانی

نیمه های شب بود که به شاپور دوم ساسانی ، پادشاه ایران زمین خبر دادند سه مرد کهن سال از جزیره لاوان به دادخواهی آمده اند . پس شاهپور آنها را پذیرفت ، آنها گفتند : اکنون سالهاست تازیان هر از گاهی به جزیره ما یورش آورده و مروارید های صیادان را به یغما می برند ، و اما اینبار علاوه بر مروارید یکی از دختران جزیره را نیز دزده اند که این موجب... شده مادر آن دختر بر بستر مرگ باشد و پدرش هم از پی دزدان به دریا رفته و هفته هاست از او هم خبری نیست . می گویند شاپور برافروخت و رو به سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد . همان شب شاپور و لشکریان ساسانی بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند . آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران آوردند . به گفته ارد بزرگ اندیشمند ایرانی : فرمانروایی که نتواند جلوی بیداد بزهکاران و چپاولگران را بگیرد شایستگی گرداندن کشور را ندارد . گفته می شود پس از پاکسازی جنوب ، پادشاه ایران به جزیره لاوان رفت و از آن زن رنجور که همسر و دختر خویش را از دست داده بود دلجویی نموده و پوزش خواست .




برچسب‌ها: تاریخی,
 جمعه 27 بهمن 1391  17:30  میلاد شکیبا
کلیه حقوق و قوانین کپی رایت برای  سکوت... محفوظ می باشد.  
Copyright © 2007-